مادر رو به دختر کوچکش خود می گوید: من تعجب می کنم چرا فقط از دست مادر بزرگت شربت می خوری؟
دختر:آخه دست مادر بزرگ می لرزه!
*********************************************
فردی تازه رییس شده بود وخیلی هارت وپورت می کرد.روزی یکی از کارمندان آشنا وارد اتاقش شد و رییس برای اینکه خودی نشان بدهد گوشی تلفن را برداشت و وانمود کرد که با وزیر صحبت میکند وضمن صحبت گفت:بله آقای وزیر حتما خدمت می رسمو گوشی را گذاشت وبه ان مرد گفت بفرمایید آقا.
آن شخص سلامی کرد وگفت قربان برای تعمیر تلفن امده ام الان دو روز است که خراب شده است!
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
درشبی برای یکنفر مهمان امد وقرار شد شب بمانند انها رخت خواب کم داشتن وپسرشان را فرستادند تا از همسایه رخت خواب بگیرد.
همسایه گفت:ماشب ها رخت خوابمان را نیاز داریم فردا بیایید به شما می دهیم